زلزله سرپل ذهاب خاطرات تلخ وشیرین

چه خاک غمگینی ،چه داغ سنگینی

شاید زمان معکوس برای رسیدن به ساعت۹:۴۸امشب

۲۱آباند لهره زیادی داشته باشه

که هیچ وقت از یادها فراموش نخواهد شد

زلزله شرمت باد

خشم زمین آنشب بامردم دیارم چه کرد

کودکانی که تاریخ تولد و پرکشیدنشان یکی شد

زمین لرزه آیی به بزرگی ۷/۳ریشتر در شامگاه یک شنبه ۲۱ابان ماه ۱۳۹۶ ساعت ۲۱:۴۸در نزدیکی ازگله رخ داد

تلفات ۶۲۰نفر_۹۳۸۸نفر زخمی_۷۰۰۰نفر بی خانمان

عجب شبی بود

فاجعه عمیق بود و دستان ما ناتوان

آمده ام بنویسم ازمردمی که زیر آوار ماندند

آمدم از پدری که در به در کوچه ها دنبال خانواده ش میگشت  بنویسم

مادری که مویه کنان جنازه فرزند دو ساله ش را در آمال آرزوهایش در آغوش می بوسد

زلزله تو سرزده وارد خانه و شهرمان شدی با آمدنت همه را شوکه کردی و زندگی مان را ویران

اما ای مهمان ناخوانده تو که آمدی  ای کاش وقتی میرفتی مردمان شهرم را با خودت نمیبردی..

دیروز همین موقع ها صدای بازی کودکانه ی بچه ها در کوچه می‌پیچید

اما گرد مرگ بر آن کوچه ها بارید

چه عروسک هایی که بی مادر و بی همبازی شدند

غروب غم انگیزو وارونه چرخ فلک بازی های کودکانه بدون صدای همهمه و فریادبچه ها درکوچه های پاییزی

آمده ام در میان این همه درد از زیبایی ها نیز بگویم

از مردمی بنویسم که بضاعتشان را پشت ماشین هایشان گذاشتند و به کمک همنوع خود آمدند

امروز سرپل ذهاب قلب ایران است

آمده ایم و در کنارتان همیشه هستیم