دخترانی که پدرشان آنها را ترک کرده چه مشکلاتی دارند ؟

دخترانی که پدرشان آنها را ترک کرده چه مشکلاتی دارند ؟

ترک پدر دختر جه مشکلاتی را ببار می آورد ؟ دخترانی که پدرشان آنها را ترک کرده چه مشکلاتی دارند ؟ دخترانی که در اوایل نوجوانی با این مشکل یعنی رفتن پدر از خانه روبرو شده اند مشکلاتی جدی را تجربه میکنند چنین دخترانی نمیدانند چگونه با احساسات دشوار رفتن پدر کنار بیایند درمانگران هم گاهی ممکن است به اندازه کافی با مشکلات دخترانی که پدرشان آنها را ترک کرده آشنا نباشند.
اغلب آنها با روابط بین فردی چالش دارند و با مشکلات خاصی در روابط دست و پنچه نرم میکنند اغلب وارد مشاجره شده و یا همکلاسی های خود درگیری و دعوا دارند .

چنین دخترانی سوال و گفتگویی درونی دارند مبنی بر اینکه ”اگر پدرم آنقدر به من اهمیت نمی داد که بماند و از من مراقبت کند، چرا باید به خودم اهمیت بدهم؟”  شاید شما بعنوان مشاور و یا روانشناس و یا معلم از خود بپرسید چگونه می توانم این دختر جوان را متقاعد کنم که او شایسته عشق و احترام است در حالی که فردی که قرار بود دوستش داشته باشد و از او مراقبت کند او را ترک کرده است؟
داستان زندگی چنین دخترانی که پدرشان آنها را رها کرده است اگرچه دلخراش است، اما در میان بسیاری از مراجعین رایج است. درمانگرانی که با بازماندگان آسیب های رابطه ای کار می کنند، مراجعان زیادی  هستند که ترک والدین یا ترک عزیزان را تجربه کرده اند.

این ممکن است به دلایل زیادی رخ دهد، ازجمله زندان، مرگ، جدایی فیزیکی و… . گاهی اوقات پدر و مادر به دلیل انتخاب یا تقصیر خودشان آنها را ترک می کنند. با این وجود، تمامی رها کردن ها می تواند ویرانگر باشند، به خصوص اگر کودک ابزار مورد نیاز برای مقابله و حرکت به جلو را نداشته باشد.

اما ویرانگرترین صدمات آنهایی است که مراقبان یا والدین به اختیار و از تعمد کودکان را ترک کرده اند. پدر زمانی خانواده خود را را ترک کرده که متاسفانه دخترش به اندازه کافی بزرگ بوده که با پدرش پیوند عاطفی برقرار کند و در عین حال آنقدر کوچک بوده که او را به سرزنش خود و توقف رشد عاطفی سوق دهد.

کسانی که چنین تجربه‌ای را داشته‌اند، اغلب دارای ویژگی‌های شخصیتی مشابهی هستند که نتیجه آن تحمل آسیب‌های عاطفی مشابه است.

در ادامه هشت مورد از رایج ترین ویژگی های مشترک آورده شده است:

کاهش عزت نفس یا احساس خود.
وقتی نوجوانان در طول سال های رشد خود از حمایت و تشویق والدین سالم برخوردار نباشند، برای داشتن عزت نفس سالم و احساسی قوی از خود تلاش می کنند. هیچ چیز به اندازه والدینی که داوطلبانه کودک را ترک می کنند به کودک نمی گوید که دوست داشتنی نیست.
هوشیاری بیش از حد.
وقتی کودک باید سیستم حمایت عاطفی خودش باشد (مانند زمانی که در سال های کودکی توسط یکی از مراقبین رها می شود) اغلب ترس ها و اضطراب های غیرمنطقی در او ایجاد می شود. اغلب آنها احساس شدید ترس از رخ دادن اتفاقی بد را گزارش می‌کنند و همیشه عصبی یا در حال عصبانیت هستند. رها شدن توسط یکی از والدین، احساس امنیت فرد را بی ثبات می کند.
رفتار جنسی زودهنگام یا افزایش یافته.
فرد آسیب دیده اغلب به دنبال دریافت محبت و آرامش دیگران است، اما نمی داند چگونه این نیاز را برآورده کند. رفتار جنسی زودهنگام نیز زمانی دیده می شود که نوجوانان سعی می کنند ارتباط عاطفی و فیزیکی را که با والدین خود ندارند، در دیگران جستجو کنند. “دخترانی که با غیبت زودهنگام پدر روبرو بودند، بالاترین میزان فعالیت جنسی اولیه و بارداری در دوران نوجوانی را داشتند.”
ترس از رها شدن.
این ترس‌ها می‌توانند به‌عنوان ناامیدی در روابط ظاهر شوند، مانند سخت‌گیر بودن یا نیازمند بودن. هنگامی که فرد به جمعی دعوت نمی‌شود ویا اینکه دوستانش علایق متفاوتی دارند، ترس از رها شدن در فرد آسیب دیده پدیدار می‌شود. ترس از رها شدن می‌تواند به‌عنوان ماندن در روابط ناسالم که تاریخ انقضا آن‌ها گذشته است، به دلیل دشواری در ترک ظاهر شود ویا می تواند به طور کلی به عنوان ترس از روابط ظاهر شوند.

مشکل قاطع بودن (یا بیش از حد تهاجمی بودن به عنوان مکانیزم دفاعی).
ما این پیام را درونی می‌کنیم که لایق عشق و حمایت دیگران نیستیم، اما در لحظاتی که محبت و حمایت دیگران را نیاز داریم سعی می‌کنیم شجاع باشیم. برخی افراد با پرخاشگری به عنوان راهی برای جلوگیری از آسیب دوباره به این احساس منفی دچار می‌شوند و برخی دیگر به خاطر ترس از ناراحت کردن کسی برای خود تقلا می‌کنند.

رفتارهای بی نظم یا اعتیاد آور.
هنگامی که کودکان برای مقابله با احساسات منفی و ناراحت کننده ناشی از رها شدن (یا سایر تجربیات ناراحت کننده) رفتارهای خودآرام بخش را یاد نمی گیرند، ممکن است در صورت بروز چنین احساساتی به غذا، مواد مخدر یا الکل به عنوان منبع آرامش روی آورند.
ترس از “از دست دادن همه چیز”.
این احساسی رایج در میان کسانی است که در دوران حساسی از زندگی خود رها شده اند و بسیاری در تلاش برای بیان آن در کلمات هستند. احساس اینکه “همه چیز در شرف از دست دادن است”، احساسی دائمی است. آنها اغلب این احساس را دارند که تنها یک روز با از دست دادن خانه، دارایی، خانواده یا روابط خود فاصله دارند. در عمل و در تجربه شخصی ام، در میان کسانی که در سال های حیاتی رشد دچار رها شدگی توسط والدین شده اند، بیشتر متوجه چنین احساسی می شوم.

تلاش‌های مداوم برای حل یا رفع آسیب‌های آنها.
بسیاری از کسانی که رها شده اند، ترس از داشتن فرزند را گزارش می دهند یا ممکن است خیلی زود بچه دار شوند تا به نوعی به خود ثابت کنند که قادر به داشتن خانواده‌ای معمولی و دوست داشتنی هستند. به طور مشابه، بسیاری گزارش می دهند که می خواهند از بچه دار شدن خودداری کنند، اغلب به دلیل عدم تمایل به تکرار رفتارهایی که تجربه کرده اند.

از قرار ترک پدر دختر را بیشتر آزار میدهد خاتمه کلام اینکه آشنایی با مشکلات دخترانی که پدرشان آنها را ترک کرده و تاب آوری و بهباشی آن با چالش روبره شده است میتواند راهگشا باشد و به مادر و یا معلمان و سایر نزدیکان کمک کند .