مصیبت در ورزش

مصیبت در ورزش 

نوشته:رضا صادقپور :پژوهشگر جامعه شناس ورزش

بودریلارد از جامعه شناسان و نظریه پردازان ورزش نظریه مصیبت در ورزش را مطرح میکند. فاجعه ورزشگاه هیلزبورو، حادثه ای براثر تجمع انسانی بود که در نیمه پایانی جام حذفی انگلستان بین تیم های لیورپول و ناتینگهام منجر به ۹۶نفر کشته و ۷۶۶ نفر مجروح شد. دراین مسابقه بعضی هوادران، افسران پلیس را درحال دادن تنفس مصنوعی کتک زدند. این نمونه ای از نظریه مصیبت در ورزش است. ورزشگاهها ایمن نیستند، توجهی به وضعیت بهداشتی- رفاهی تماشاگران در ورزشگاهها صورت نمی گیرد نظارت بر وضعیت تغذیه موجود در ورزشگاهها صورت نمی پذیرد، تکریم تماشاگر بعنوان سرمایه اصلی وجود ندارد. هنگامی که افراد غیر تخصصی و برنامه ای جایگاه‌ها را بدست می اورند؛؛محرومیت چهار ساله ی جودی ایران؛محرومیت فوتبال ایران از میزبانی مقدماتی جام جهانی؛محرومیت آل کثیر در جام باشگاههای اسیا؛غرامت ۶ میلیون یورویی ویلمتوس؛انتقال سند ساختمان فدراسیون فوتبال بابت بدهی به شستا؛غرامت دستیاران ویلموتس؛استعفا های پی درپی؛حذف وکنار گذاشتن ایران در جام جهانی فوتبال ساحلی ؛ و…..آیا روسای هیات ها و مدیران باشگاه‌ها متوجه این مهم هستند که این خسارت ها از محل منابع آنها پرداخت می‌گردد؛اره اینچنین است برادر.. از محل بودجه ای که باید در توسعه فوتبال درمراکز استانها و شهرستانهایی مانند سیستان؛ بیرجند؛مهران؛دهلران؛مریوان؛بانه ؛خسروی؛قصرشیرین؛سرپل؛سنقر؛هرسین؛سمنان؛جم ؛چاه بهار؛یاسوج؛شهرکرد؛الشتر ؛قزوین ؛بوئین زهرا ؛قائم شهر؛ارومیه؛اردبیل رشت ؛انزلی ؛صومعه سرا ؛ملاثانی و…… در چنین وضعیتی

نظریه مصیبت بودریلارد در ورزش پررنگ میشود و در تفکر نظری هابرماس، ورزش، متغیرهای زیادی دارد که بیرون از متن ورزش باید جستجو کرد. در حال حاضر غلبه عقلانیت ابزاری(خرد ورزی ابزاری) در ورزش و سایر سطوح آن در جوامع برعرصه ی عقلانیت فرهنگی و معرفتی است. ورزش کلید شناخت جامعه است، همچنانکه نوربرت الیاس پدر جامعه شناسی مد و آرایش، مدل بازی در جامعه را یادآوری میکند. در فوتبال ملت ها و دولتها پی خواهند برد که نقد در خدمت توسعه اجتماعی است، علت وجودی و خاصیت انتقاد اجتماعی، هدف گیری برای نیل به توسعه است.در ورزش وضعیت مطلوب گفت وشنود باید طرح و عنوان گردد.

اگر بخواهیم مشکلات جامعه ایرانی را بصورت بنیادین بررسی کنیم بی گمان نبود فضا برای شکوفایی فرهنگ گفت وگو یکی از مهم ترین و اساسی ترین مصائب جامعه ایرانی است که اگر فقط همین یک مورد اصلاح می شد، بسیاری از مشکلات کنونی حل می شد. گفت وگو دو مقدمه لازم دارد : یکی خوب گوش کردن و دیگر استدلال داشتن. وقتی فرهنگ گفتگو حاکم نباشد، حتی مسئولان ورزش نیز به جای آنکه با هم رودرو حرف بزنند و حرف یکدیگر را بشنوند از روش مونولوگ استفاده می کنند. بدین گونه که هرکدام از تریبون های خاص خودشان سخن می گویند تا درهمان لحظه، جواب نشنوند و گفت وگو صورت نگیرد! در جامعه مونولوگ محور، هرکسی سنگی می زند و در می رود. چاره نزد خودمان است.در ورزش نیز نباید جماعتی باشیم که تحت تاثیر تبلیغات یا پروپا گاندای سیاسی صاحبان قدرت در ورزش ؛بدون نقد و پرسشگری ؛از آنان وساختار مسلط موجود تبعیت کرده وستم وتباهی در جامعه ورزش را بازتولید نمایند. (شیران و روبهان )اگر بکوشیم از همین امروز گفت وگو را شروع کنیم‌، در فرهنگ گفتگو، متقاعد شدن یعنی احترام به عقلانیت،واین ارزش کمی نیست. هابرماس ارتباط اخلاق گفتمانی را مطرح میکند. ارتباط در تمام سطوح زندگی اجتماعی مد نظر اوست. وی اشکال نمادین کنش متقابل اجتماعی را با حضور جمعی و عقلانی مردم مطرح میکند. ورزش اجراکننده یکی از هفت وظیفه اثبات هویت و موجه روح جمعی است و مردم را به شیوه ای متحد برای دستیابی به اهداف مشترک متشکل می کند.

وینستون چرچیل، نخست وزیر پیشین انگلیس در مورد رابطه جنگ و رقابتهای ورزش بین المللی گفته است،صلاح در این است که ملتها در میادین ورزشی درگیر شوند تا درمیدان های جنگ…..زمانی که ورزشگاهها به تنش کشیده می شوند درنتیجه کشمکش منجر به کشته شدن طرفداران در فوتبال رخ داده واینجاست که نظریه مصیبت در ورزش بودریلار کارکرد می یابد.